ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
از کلاس نرم افزار امروز چیزای خوبی یاد گرفتم ... مثل : ترتیب کدینگ و تعریف حسابها --> فهرست حساب ، حساب کل ، حساب معین ، حساب تفضیل . شاخه بندی کردنشون! ربط دادن حسابهای کل و معین و تفضیل به هم دیگه . ساختن کاربری و حق دسترسی دادن به کاربر که بهش اجازه بدیم به کدوم بخشها دسترسی پیدا کنه و .... آها اینم بگم که چیزی که مهم بود و یاد گرفتم اینکه تمام این کارایی که رو نرم افزار پیاده کردیم و یادگرفتیم یعنی وظیفه کدینگ کردن و ساختن کاربری و حق دسترسی دادن به کاربر با مدیر مالی شرکته!!
شرکتی است که
1- تحت اسم مخصوصی برای امور تجارتی بین دو یا چند نفر با مسئولیت تضامنی تشکیل میشود .
2-اگر دارایی شرکت برای تادیه تمام قروض شرکت کافی نباشد ٬هر یک از شرکا مسئول پرداخت تمام قروض میباشند.
3-در صورتی که نام برخی مالکان شرکت در نام شرکت آمده باشد، شرکت تضامنی محسوب میشود.
به نام خدای حسابگر و حسابرس و حسابدار زمین و آسمان و هر آنچه در اوست. هم او که افتتاحیه و اختتامیهی همهی کتابها و حسابها است.
ترازش همیشه موزون است و موجودیهایش همواره در فزون. مطالبات مشکوک
الوصولی ندارد، زیرا کسی از قدرت لایزال او نمیتواند بگریزد. استهلاک
انباشته محاسبه نمیکند چون در سیطرهی حسابداری او چیزی بیارزش نمیشود.
به کسی مالیات نمیدهد و از کسی به ناحق چیزی نمیگیرد. نه شرکت سهامی است و
نه تضامنی. هیچ شراکتی با احدی ندارد. خود مالک است و بیرقیب. تلفیق و
اذغام و ترکیب در حوزهی شخصیتش پیشبینی شده است. حسابداری تورمی ندارد،
زیرا ارزشها در نظرش تغییر ناپذیرند. حسابداریش آنقدر خالص است که دورهی
مالی در آن تعریف ناشدنی و واحد پولی در آن بیمعنا است. عملکرد او به
دورهی محدودی منحصر نیست و ازل تا ابد را در بر میگیرد. تداومش یک فریضه
نیست، بلکه یک اصل و حقیقتی محض است. مدیریتش حسابداری و حسابداریش مدیریت
که بر مدار عدالت استوار است و به مثقال و ذره هم میرسد و چیزی از قلم
نمیافتد. فضل و بخشش او بر محور اهمیت میچرخد و سرمایهی بندگان.
امیدواری به اوست و همان است که رهاییبخش آنان از حساب و کتاب روز جزا
خواهد بود. آنجا که مستجاب میگرداند، دعای برترین انسانها در حق همهی
عالم که:
«اِلهی عَامِلنا بِفَضلِکَ وَ لاَ تُعامِلنا بِعَدلِک»